گلچيني از اندرزهاي امام رضا
1. في تحف العقول؛ قال الرضا عليهالسلام: لايکون المؤمن مؤمنا حتي تکون فيه ثلاث خصال: سنة من ربه، و سنة من نبيه صلي الله عليه و آله و سنة من وليه عليهالسلام. فأما السنة من ربه فکتمان السر، و أما السنة من نبية صلي الله عليه و آله فمداراة الناس، و أما السنة من وليه عليهالسلام فالصبر في البأساء و الضراء. [1] .
2. و قال عليهالسلام صاحب النعمة يجب أن يوسع علي عياله.[2] .
3. و قال عليهالسلام: ليس العبادة کثرة الصيام و الصلاة، و انما العبادة کثرة التفکر في أمرالله.[3] .
4. و قال عليهالسلام: لم يخنک الأمين، و لکن ائتمنت الخائن [4] .
5. و قال عليهالسلام: الصمت باب من أبواب الحکمة، ان الصمت يکسب المحبة، انه دليل علي کل خير [5] .
6. و قال عليهالسلام: الأخ الأکبر بمنزلة الأب.[6] .
7. و سئل عليهالسلام: عن السفلة فقال: من کان له شيء يلهيه عن الله.[7] .
1- در کتاب تحف العقول روايت شده که امام رضا عليهالسلام فرمود: مؤمن، مؤمن نيست، مگر در او سه خصلت باشد: سنتي از پروردگارش، سنتي از پيامبرش و سنتي از امامش. سنت پروردگارش رازپوشي است و سنت پيامبرش، مدارا کردن با مردم و اما سنت امامش، شکيبايي در سختي و تنگي.
2- و فرمود: کسي که نعمت دارد، بايد بر عيالش در هزينه وسعت بخشد.
3- و فرمود: عبادت به روزه گرفتن و نماز خواندن زياد نيست و همانا عبادت، انديشه کردن بسيار در کار خداست.
4- و فرمود: امين به تو خيانت نکند، بلکه تويي که خائن را امين دانستهاي [8] .
5- و فرمود: خموشي يکي از ابواب حکمت است، به راستي خموشي دوستي ميآورد و همانا آن رهنماي هر خيري ميباشد.
6- و فرمود: برادر بزرگتر به جاي پدر است.
7- و از آن حضرت پرسيدند: «سفلة» [يعني افراد فرومايهي پست] کيانند؟ فرمود: آن که چيزي دارد و آن چيز او را از خداوند سرگرم سازد.
8. و قال عليهالسلام: صديق کل امري عقله، و عدوه جهله.
9. و قال عليهالسلام: التودد الي الناس نصف العقل.
10. و قال عليهالسلام ان الله يبعض القيل و القال، و اضاعة المال، و کثرة السؤال [9] .
11. و قال عليهالسلام: لا يتم عقل امري مسلم حتي تکون فيه عشر خصال: الخير منه مأمول، و الشر منه مأمون، يستکثر قليل الخير من غيره، و يستقل کثير الخير من نفسه، لا يسأم من طلب الحوائج اليه و لا يمل من طلب العلم طول دهره، الفقر في الله أحب اليه من الغني، و الذل في الله أحب اليه من العز في عدوه، و الخمول أشهي اليه من الشهرة، ثم قال عليهالسلام: العاشرة و ما العاشرة، قيل له: ما هي؟ قال عليهالسلام: لا يري أحدا الا قال: هو خير مني و أتقي. انما الناس رجلان رجل خير منه و أتقي، و رجل شر منه و أدني؛ فاذا لقي الذي شر منه و أدني قال: لعل خير هذا باطن و هو خير له، و خيري ظاهر و هو شر لي. و اذا رأي الذي هو خير منه و أتقي، تواضع له ليلحق به، فاذا فعل ذلک فقد علا مجده، و طاب خيره، و حسن ذکره، و ساد أهل زمانه.[10] .
12. قال عليهالسلام: و سئل عن خيار العباد؟ فقال عليهالسلام: الذين اذا احسنوا استبشروا، و اذا أساؤوا استغفروا، و اذا أعطوا شکروا، و اذا ابتلوا صبروا، و اذا غضبوا عفوا.[11] .
8- و فرمود: دوست هر کس خرد او است و دشمنش نادانياش.
9- و فرمود: دوستي کردن با مردم نيمي از عقل است.
10- و فرمود: خدا پر گفتن و مال تلف کردن و پر خواهش کردن را دشمن ميدارد.
11- و فرمود: عقل هيچ شخص مسلماني کامل نشود، مگر آنکه ده خصلت در وي باشد: 1- خير و نيکي از او اميد رود [و در کار خير اميد مردم باشد]؛
2- مردم از شرش در امان باشند؛
3- خير و نيکي اندک را از ديگران بزرگ بداند؛
4- کار خير بسيار را از خود اندک بشمارد و کم به حساب آورد؛
5- از درخواست حاجتهاي مردم خسته نشود؛
6- در تمام دوران زندگي، از تحصيل علم خسته نشود؛
7- فقر و نيازمندي در راه خدا نزد وي، محبوبتر از ثروت و غنا باشد؛
8- خواري در راه خدا نزد او، محبوبتر از عزت در پيش دشمنان خدا باشد؛
9- گمنامي را بيشتر از شهرت دوست بدارد؛ سپس فرمود: [اما] دهمي آن خصلتها و آن چه بزرگ است؟
عرض شد: آن چيست؟ فرمود:
هيچ کس را نبيند، جز آن که با خود بگويد: اين شخص از من بهتر و با تقواتر است. به راستي مردم دو گونهاند: يکي، مردي که [در حقيقت] بهتر و با تقواتر از وي است و ديگري، مردي که از او بدتر و پايينتر است. پس اگر کسي را ديد که از او بدتر و پايينتر است، با خود گويد: شايد خير و خوبي اين مرد در درون باشد و همين براي او بهتر است و خير و خوبي من آشکار است و اين براي من بدتر است.
و فرمود: اگر کسي را ديد که به راستي بهتر و با تقواتر از او است، در برابرش فروتني کند تا بدو ملحق گردد و چون چنين کرد، مجد و شوکتش بلند و خير و خوبياش پاکيزه گشته و نامش نيک شده و بر مردم زمان خود سيادت و آقايي مييابد.
12- از آن حضرت از بهترين بندههاي خدا پرسش شد؟ فرمود: آنها کسانياند که هرگاه نيکي کنند، شادمان شوند و هر موقع بدي کنند آمرزش خواهند و هرگاه عطايي به آنها شود، شکر گزارند و هر موقع دچار بلا شوند، صبر کنند و هرگاه خشم کنند درگذرند.
13. و سئل عليهالسلام: عن حد التوکل؟ فقال عليهالسلام: أن لاتخاف أحدا الا الله.[12] .
14. قال عليهالسلام: الايمان أربعة أرکان: التوکل علي الله، و الرضا بقضاء الله، و التسليم لأمرالله، و التفويض الي الله، و قال العبد الصالح: و أفوض أمري الي الله فوقاة الله سيئات ما مکروا [13] .
15. و قال عليهالسلام: صل رحمک و لو بشربة من ماء، و أفضل ما توصل به الرحم کف الأذي عنها، و قال في کتاب الله: (و لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الأذي)
16. و قال عليهالسلام: ان من علامات الفقه الحلم و العلم، و الصمت باب من أبواب الحکمة. ان الصمت يکسب المحبة؛ انه دليل علي کل خير. [14] 17. و قال عليهالسلام: ان الذي يطلب من فضل يکف به عياله أعظم أجرا من المجاهد في سبيل الله.[15] .
18. و قال عليهالسلام: خمس من لم تکن فيه فلاترجوه لشيء من الدنيا و الآخرة: من لمتعرف الوثاقة في أرومته. و الکرم في طباعه، و الرصانة في خلقه، و النبل في نفسه، و المخافة لربه [16] .
19. و قال عليهالسلام: السخي يأکل من طعام الناس ليأکلوا من طعامه، والبخيل لايأکل من طعام الناس لئلا يأکلوا من طعامه.[17] .
20. و قال عليهالسلام: يأتي علي الناس زمان تکون العافية فيه عشرة أجزاء: تسعة منها في اعتزال الناس و واحد في الصمت.[18] .
13- و نيز از آن حضرت از حقيقت توکل پرسش شد؟ فرمود: آن است که جز از خدا نترسي.
14- و فرمود: ايمان چهار رکن دارد: توکل بر خدا، رضا به قضاي خدا، تسليم به امر خدا و واگذاري کار به خدا. آن بنده خوب [مؤمن آل فرعون] گفت: [19] کار خود را به خدا و آنهم به خدايش از بدانديشي آنان نگه داشت.
15- و فرمود: صلهي رحم کن، گرچه با جرعهي آبي باشد و بهترين پيوند با خويشاوندان خودداري از آزار وي است. و فرمود: خداوند در قرآن فرموده:«صدقات خود را به منت و آزار، بيهوده مسازيد». [20] .
16- و فرمود: از نشانههاي دين فهمي، حلم و علم است و خموشي بابي است از ابواب حکمت. خموشي دوستي آورد و به راستي که آن راهبر به هر خير و خوبي است.
17- و فرمود: آن که روزي طلبد تا عيالداري کند، مزدش از مجاهد در راه خدا بزرگتر است.
18- و فرمود: هر که پنج چيز ندارد، به وي اميدي براي دنيا و آخرت نداشته باش: نه ريشهي محکم دارد، نه طبع کريم، نه خوي درست، نه نجابت در خود و نه ترس از پروردگارش
19- و فرمود: سخاوتمند از غذاي مردم بخورد، تا از غذايش بخورند و بخيل از طعام مردم نخورد، تا از غذايش نخورند.
20- و فرمود: براي مردم زماني آيد که سلامتي در آن زمان ده قسمت است: نه قسمت آن در کنارهگيري از مردم است و يکي هم در خاموشي.
21. و قال عليهالسلام: عونک للضعيف من أفضل الصدقة.[21] .
22. و قال عليهالسلام: لا يستکمل عبد حقيقة الايمان حتي تکون فيه خصال ثلاث:التفقه في الدين. و حسن التقدير في المعيشة. و الصبر علي الرزايا.[22] .
23. قال علي بن شعيب دخلت علي أبي الحسن الرضا عليهالسلام فقال لي: يا علي، من أحسن الناس معاشا؟ قلت: يا سيدي أنت أعلم به مني. فقال عليهالسلام: يا علي من حسن معاش غيره في معاشه.
يا علي، من أسوأ الناس معاشا؟ قلت: أنت أعلم، قال: من لم يعش غيره في معاشه.يا علي، أحسنوا جوار النعم؛ فانها وحشية ما نأت عن قوم فعادت اليهم.
يا علي، ان شر الناس من منع رفده، و أکل وحده، و جلد عبده. [23] .
24. و قال عليهالسلام: ليس لبخيل راحة، و لا لحسود لذة، و لا لملوک وفاء، و لا لکذوب مروة [24] .
25. في فقه الرضا؛ سلوا ربکم العافية في الدنيا و الآخرة - الي أن قال -: و اجتهدوا أن يکون زمانکم أربع ساعات: ساعة لله لمناجاته، و ساعة لأمر المعاش، و ساعة لمعاشرة الاخوان الثقات، و الذين يعرفونکم عيوبکم و يخلصون لکم في الباطن، و ساعة تخلون فيها للذاتکم، و بهذه الساعة تقدرون علي الثلاث الساعات، لا تحدثوا أنفسکم بالفقر، و لا بطول العمر؛ فانه من حدث نفسه بالفقر بخل، و من حدثها بطول العمر حرص،
21- و فرمود: کمک تو به ناتوان، از بهترين صدقه دادن است.
22- و فرمود: هيچ بندهاي به حقيقت کمال ايمان نرسد، تا سه خصلت در وي باشد: فهم در دين، اندازهگيري خوب در زندگي و صبر بر بلاها.
23- علي بن شعيب گويد، خدمت امام رضا عليهالسلام رسيدم، به من فرمود: اي علي! زندگي چه کسي بهتر است؟ گفتم: اي آقايم شما از من داناتريد! فرمود: اي علي! کسي که ديگري در زندگي او خوش زندگي کند. اي علي! زندگي چه مردمي بدتراست؟ گفتم: شما داناتريد. فرمود: کسي که ديگري در زندگياش زندگي نکند.
اي علي! با نعمتها خوش همسايه باشيد که گريز پايند و از مردمي دور نشوند، که دوباره باز آيند.
اي علي! بدترين مردم کسي است که از آن بر وي وارد شود، دريغ کند و تنها بخورد و بندهاش را بزند.
24- و فرمود: بخيل را آسايش، حسود را خوشي و لذت، پادشاهان را وفا و دروغگو را مروت و مردانگي نيست.
25- و در کتب فقه الرضا عليهالسلام است که فرمود: از پروردگار خود عافيت و سلامتي دنيا و آخرت را بخواهيد؛ تا آن که فرمود: و بکوشيد تا زمان زندگي شما چهار بخش باشد: بخشي براي خدا و راز و نياز با او، قسمتي براي امر معاش و زندگي، بخشي براي آميزش با برادران مورد اعتماد و آنان که عيبهايتان را به شما نشان دهند و در دل با شما خلوص داشته باشند و قسمتي را براي لذتهاي خويش اختصاص دهيد و با آن براي بخشهاي ديگر نيرو گيريد. با خود از نداري و عمر طولاني سخن نگوييد، زيرا کسي که با خود از نداري سخن به ميان آورد، بخل ورزد و کسي که از عمر طولاني سخن گويد، حرص ورزد.
اجعلوا لأنفسکم حظا من الدنيا باعطائها ما تشتهي من الحلال، و ما لم يثلم المروة و لا سرف فيه، و استعينوا بذلک علي أمور الدنيا؛ فانه نروي ليس منا من ترک دنياه لدينه، و دينه لدنياه. وتفقهوا في دين الله؛ فانه أروي من لم يتفقه في دينه ما يخطي أکثر مما يصيب؛ فان الفقه مفتاح البصيرة، و تمام العبادة، و السبب الي المنازل الرفيعة، و حاز المرء المرتبة الجليلة في الدين و الدنيا، فضل الفقيه علي العباد کفضل الشمس علي الکواکب، و من لم يتفقه في دينه لم يزک الله له عملا [25] .
26. و في العدد قال الرضا عليهالسلام: من حاسب نفسه ربح، و من غفل عنها خسر، و من خاف أمن، و من اعتبر أبصر، و من أبصر فهم، و من فهم علم، و صديق الجاهل في تعب، و أفضل المال ما وقي به العرض، و أفضل العقل معرفة الانسان نفسه، و المؤمن اذا غضب لم يخرجه غضبه عن حق، و اذا رضي لم يدخله رضاه في باطل، و اذا قدر لم يأخذ أکثر من حقه.[26] .
27. و قال عليهالسلام: اتقوا الله أيها الناس في نعم الله عليکم، فلا تنفروها عنکم بمعاصيه، بل استديموها بطاعته و شکره علي نعمه و أياديه، و اعلموا أنکم لاتشکرون الله بشيء بعد الايمان بالله و رسوله، و بعد الاعتراف بحقوق أولياء الله من آل محمد عليهمالسلام أحب اليکم من معاونتکم لاخوانکم المؤمنين علي دنياهم التي هي معبر لهم الي جنات ربهم؛ فان من فعل ذلک کان من خاصة الله [27] .
براي نفس خود بهرهاي از دنيا در نظر گيريد، که بهرههاي حلالي را که ميخواهد و به مردانگي ضربه نميزند و اسرافي در آن نيست، به او بدهيد که به ما گفتهاند: از ما نيست کسي که دنياي خود را به خاطر دينش واگذارد و دينش را به خاطر دنيايش. و در دين خدا تفقه کنيد [و فهم خود را به کار اندازيد] که به ما گفتهاند: کسي که در دين خود فهم و انديشه نکند، خطايش زيادتر از صواب و فقه [و فهم در دين] کليد بصيرت و بينايي و کمال و عبادت و سببي براي رسيدن به منزلگاههاي والا است و انسان بدان وسيله در دين دنيا به مرتبهي والا برسد و برتري فقيه بر عبادتکنندگان، همانند برتري خورشيد است بر ستارگان و کسي که در دين فقيه نباشد، خداوند عملي را از او پاک نکند.
26- و در کتاب عدد؛ آمده که حضرت رضا عليهالسلام فرمود: کسي از خود حسابرسي کند، سود برد و کسي که از خود غافل شود، زيان برد. کسي که از خدا و روز جزا بترسد، در امان است و کسي که پند گيرد، بينا شود و کسي که بينا شد بفهمد و کسي که بفهمد بداند. دوست و رفيق نادان در رنج است. بهترين مالها آن است که آبروي آدمي بدان نگهداري شود و برترين عقلها شناخت انسان از خود است. مؤمن کسي است که چون به خشم آيد، خشمش او را از حق جدا نکند و چون خوش باشد، خوشي او را به باطل نکشاند و چون به قدرت رسيد، زياده از حق خود نگيرد.
27- و نيز فرمود: اي مردم! تقواي الهي داشته باشيد در مورد نعمتهايي که خدا بر شما دارد و آنها را با نافرمانيها از خود دور نکنيد، بلکه با فرمانبرداري و شکر خدا بر نعمتهايش، آنها را بر خود پايدار کنيد و بدانيد که پس از ايمان به خدا و رسولش و پس از اعتراف به حقوق و اولياي الهي از خاندان محمد صلي الله عليه و آله سپاس خدا را نکنيد به چيزي محبوبتر از کمک دادن به برادران ايماني خود در دنياي آنها، که پلي است براي رسيدن ايشان به بهشتهاي الهي و هر کس چنين کند، از خاصان درگاه خدا است.
28. في الدرة الباهرة: أراد المأمون قتل رجل، فقال له عليهالسلام: ما تقول يا أبا الحسن؟ فقال: ان الله لايزيد بحسن العفو الا عزا، فعفا عنه.
29. و قال عليهالسلام: اصحب السلطان بالحذر، و الصديق بالتواضع، و العدو بالتحرز، و العامة بالبشر. [28] .
30. في کنز الکراجکي بسنده عن أيوب بن نوح، قال: قال الرضا عليهالسلام: سبعة أشياء بغير سبعة أشياء من الاستهزاء: من استغفر بلسانه و لم يندم بقلبه فقد استهزأ بنفسه، و من سأل الله التوفيق و لم يجتهد فقد استهزأ بنفسه، و من استحزم و لم يحذر فقد استهزأ بنفسه، و من سأل الله الجنة و لم يصبر علي الشدائد فقد استهزأ بنفسه، و من تعوذ بالله من النار و لم يترک شهوات الدنيا فقد استهزأ بنفسه، و من ذکر الله و لم يستبق الي لقائه فقد استهزأ بنفسه. [29] .
31. و قال عليهالسلام: في تفسير قوله تعالي: (فاصفح الصفح الجميل) فقال: عفوا من غير عقوبة و لا تعنيف و لا عتب [30] .
28- و در کتاب الدرة الباهره است که مأمون خواست مردي را بکشد و به امام رضا عليهالسلام عرض کرد: اي اباالحسن! نظر شما چيست؟ امام عليهالسلام فرمود: به راستي که خدا با گذشت نيکو، جز بر عزت و شوکت کسي نيفزايد، مأمون که اين سخن را شنيد از آن مرد در گذشت.
29- و فرمود: مصاحبت کن با پادشاه به احتياط و پاييدن و با دوست به تواضع و فروتني و با دشمن به دوري جستن از وي و با عموم مردم به خوشرويي.
30- و در کتاب کنزکراجکي است که حضرت رضا عليهالسلام فرمود: هفت چيز است که بدون هفت چيز ديگر مسخره به حساب آيد: کسي که با زبان استغفار کند، اما در دل پشيمان نباشد، خود را مسخره کرده، کسي که از خدا توفيق خواهد و کوشش نکند، خود را مسخره کرده و کسي که احتياط کاري کند و پرهيز نکند، خود را به استهزا گرفته و کسي که از خداوند بهشت بخواهد و در برابر سختيها بردبار نباشد، خود را به مسخره گرفته، و کسي که از آتش دوزخ به خدا پناه ميبرد، ولي شهوتهاي دنيا را رها نميکند، خود را به استهزا گرفته و کسي که خدا را ياد کند و سبقت به ديدار او نگيرد، خود را به مسخره گرفته است.
31- و در تفسير گفتار خداي تعالي که فرموده: «درگذر، درگذشتني زيبا» فرمود: گذشتي که کيفر و درشتي و سرزنشي در آن نباشد.
:: موضوعات مرتبط:
احادیث ناب امام رضاعلیه السلام،
،
:: برچسبها:
امام رضا :نشانه: مومن:دوست,